فرصتهای توسعه صنعتیسازی LSF در ایران
مسعود کریمیان، مدیرعامل مؤسسه تحقیقات و توسعه سازههای قاب فلزی سبک است که مشاور صنعتیسازی بازرسی و مدیریت عملکرد وزارت راه و شهرسازی، نماینده AISI در ایران و عضو ارشد کمیته تدوین آیین نامه طراحی و اجرای سازههای فولادی سبک سرد نورد معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست محترم جمهوری، عضویت ارشد کمیته تدوین استاندارد بینالمللی ISO/TC98 مبانی طراحی سازهها و نایب رئیسی کمیته ISO/TC98/SC2 دفتر ایران را در کارنامه خود دارد و قطعا میتواند اطلاعات بسیار مفیدی در رابطه با مزایای سازه های LSF به اهالی صنعت ساختمان ارائه کند. پیام ساختمان در همین رابطه گفتگویی با وی ترتیب داده که در زیر آمدهاست.
دلیل ارجحیت LSF بر دیگر روشهای ساختمانی چیست؟
ما امروزه از نظر شرایط زیست محیطی و منابع اقتصادی مبتنی بر طبیعت با شرایط بسیار حادی مواجه هستیم. با در نظر گرفتن قرارگیری ایران و اغلب اقلیمهای زیستی ایران بر کمربند زلزله و عواملی مانند هجوم بیامان خشکسالی بر منطقه جغرافیایی فلات ایران، فقدان مدیریت کارآمد و بیتوجهی به محیط و فرایندهای زیست محیطی و بیمبالاتی فرهنگی در دید عمومی نسبت به محیط زیست و فقدان احساس مسئولیت در حفظ و نگهداری طبیعت و منابع زیستی، رشد جمعیتی دو برابری و فراتر از پاسخگویی اکوسیستم ایران که تنها در حد 40 میلیون نفر است، توسعه صنایع آلاینده و افزایش بیرویه گازها و پسماندهای صنعتی مضر و سمی در محیط زیست، افزایش بهره برداری بیرویه از منابع و ذخایر طبیعی و محیطی و سوء مدیریت منابع گرانبهای آب برای تأمین معاش و اشتغال و انرژی و مواد اولیه، موجب از دست رفتن بخشهای عظیمی از منابع طبیعی مانند جنگلها و مراتع و مناطق سبز کشور و پیشروی بیابانها و به ویژه بروز بحران بیآبی و بر هم خوردن تعادل اکوسیستمی منطقه در همین 10 سال آتی، رشد تصاعدی آلایندگی محیط زیست و فاجعه زیست محیطی که گریبان گیرمان خواهد گردید و کاهش ذخایر منابع اولیه و در پی اینها کاهش شدید بهرهوری اقتصادی و درنتیجه رشد فقر و افزایش آمار شیوع بیماریهای خاص و بیماریهای سایکوسوماتیک و روانی و افزایش میزان سرانه دارو و درمان و کاهش شاخصهای سلامتی در کشور، و به خطر افتادن زندگی انسانها و جانداران در مسیر نسلهای آینده نزدیک، همگی ما را وادار میسازد که با نگرانی نسبت به وضع پیش رو، ناگزیر به سمت توسعه پایدار حرکت کنیم. از این رو به جهت اینکه LSF تنها روش ساخت تماما مبتنی بر الگوها و مؤلفههای توسعه پایدار و مزایای بسیار فنی و مهندسی و اقتصادی است برای ما ارجحیت استراتژیکی دارد.
توسعه صنعتی سازی LSF در ایران با چه موانعی روبه رو بودهاست؟
نخستین مانعی که ما با آن مواجهیم بیتوجهی مدیریت بخش دولتی به فرایند صنعتیسازی و عدم حمایت از آن است. البته این حمایت لزومی ندارد حتما در قالب تسهیلات بانکی و مالی باشد. در کنار اینکه حمایت مالی برای شکل گیری زیرساختهای توسعه صنعت همواره راهگشا است، همین که مدیریت دولتی خود پیشگام ساخت به روش صنعتی باشد خود حمایت بزرگی خواهد بود. آقای سعیدی کیا در دوره وزارت خود نگاه اصولی به صنعتیسازی داشتند ولی در وزارتهای بعدی صنعتیسازی به عنوان یک طفیلی انگاشته شد که گویی حمایتهایی هم که قبلا به آن تعلق گرفته بود یک «لطف» در حق صنعتیسازی بودهاست نه نیاز مبرم کشور در توسعه پایدار و مدیریت استراتژیک کشوری.
دومین مانع بر سر راه، ساختار بسته سازمان نظام مهندسی است که نه خودش توان حرکت به سمت روبه جلو در انتقال دانشهای به روز مهندسی دارد و نه میتواند از جریانهای پیشرو حمایت کند. با اینکه اعضای شورای مرکزی نگاه اصولی به صنعتیسازی و دیگر مسائل مهندسی دارند، سیستم ذاتا به گونهای است که توان اجرای سیاست گذاریهای درست را ندارند. همه مشکلات را به خوبی میدانند و همه هم میخواهند آنها را حل کنند ولی سیستم خودش با ساختاری که دارد مانع میشود!
سومین مانع فرهنگ عمومی جامعهاست که هیچگونه نگاه درستی در نگاه به مام طبیعت ندارند. برای مردمی که اعتقادی به حفظ و حراست و پاسداشت طبیعت ندارند، صحبت کردن از مسائل محیط زیست و توسعه پایدار بیهودهاست. تغییر این فرهنگ هم باید با پیشگامی دولت و مهندسین همراه باشد که این امر خود مستلزم تغییر نگاه در مدیریت دولتی و ساختار نظام مهندسی است. همین طور فقدان نگاه مدیریتی و زندگی و اقتصاد آینده نگرانه و روشمندیهای مبتنی بر ساختارهای نظام مند در سیستم زندگی مردم موجب میشود تا صنعتیسازی نیز موضوعی بیاهمیت جلوه کند.
چهارمین مانع در توسعه صنعتیسازی، فقدان وجود زیرساختهای فیزیکی و بسترهای فکری صنعتیسازی در مدیریت کلان کشوری است. ازیک طرف صنایع فرسوده ما توان بازسازی خود را ندارد و از طرف دیگر کاهش شدید ارزش ریال نسبت به ارزهای اساسی مانند دلار و یورو و فقدان حمایت دولتی در سرمایهگذاریهای منتهی به کارآفرینی موجب کاهش توان سرمایهگذاری و ایجاد بسترهای فیزیکی صنعتیسازی گردیدهاست. ماشینی که 590 هزار دلار قیمت دارد به بهای 1 میلیارد و 700 میلیون تومان تمام میشود و چنین سرمایهگذاری کلانی در صنعتی که هیچ نوع حمایتی هم از سوی دولت حداقل در جهت ایجاد بازار عرضه و تقاضا وجود ندارد، برای هیچ یک از فعالان صنعتیسازی میسر نیست. درحالی که با فرض دلار هزار تومانی این سرمایهگذاری به راحتی میسر میگردد.
پنجمین مانع موجود مربوط به نحوه نگرش به یک پروسه ساخت است. چه مدیریت بخش دولتی و چه بخش خصوصی هرگز در پی توجه به پروسه ساخت نیستند. در کشور ما دو مسئله بسیار مهم کیفیت ساخت و مدیریت ساخت به هیچ وجه مسئله مهمی برای کارفرمایان نبودهاست. همه به دنبال کار مفت و ارزان میگردند و دراین بین یک عده هم صرفا به دنبال بده بستانهای مالی در واگذاری کارهای مهندسی، ساخت و پیمانکاری به گروههای از پیش تعیین شده با هدف تقسیم حق دلالی هستند. بدتر از آن نگاه دولت به پیمانکاران استثماری است. یعنی بخش کارفرمایی دولتی انتظار دارد پیمانکاران میراث پدری خود را در پروژه مصرف کنند و چند سال بعد با هزار التماس و تمنا تسویه حساب کنند.
ششمین مانع بر سر راه صنعتیسازی، فقدان نگرش اساسی و تهیه زیرساختها و توسعه بسترهای علمی و قانونی مسیر است. فقدان آیین نامههای جامع که همواره مشکل اساسی مهندسی و ساخت کشور بودهاست و علیرغم تلاشهای بسیار زیاد سه دستگاه دولتی سازمان نظام فنی و اجرایی کشور، دفتر مقررات ملی ساختمان، و مرکز تحقیقات راه و مسکن و شهرسازی به ویژه با وجود همت بسیار بالای سازمان فنی و اجرایی کشوری باز با نواقص بسیار و مشکلات عدیدهای مواجهیم. به طور نمونه مبحث 11 مقررات ملی ساختمان که به موضوعات صنعتیسازی میپردازد با یک گذر مختصر در 19 صفحه خلاصه شده و هیچ یک از متخصصین LSF یا WFدر تدوین آن نقشی نداشتهاند. در عوض موضوعاتی را که هیچ مولفه صنعتیسازی ندارند، شامل میشود که اصلا در مفهوم صنعتیسازی نمیگنجند.
امروزه با شرایط اقتصادی مسکن در کشورمان چه فرصتهایی برای صنعتی سازی LSF وجود دارد؟
امروزه هم با همین شرایط یک سری فرصتهای طلایی برای توسعه LSF وجود دارد: نخست، افزایش طبقات ساختمانهای موجود که توجیه اقتصادی و فنی بسیار بالایی هم دارد هم برای ساختمانهای شخصی و هم سازمانهای دولتی فرصت بسیار خوبی برای یک نتیجه برد– برد برای صنعت و کارفرما است. دوم، مسئله بازسازی بافت فرسوده یکی از بهترین شرایط برد– برد برای دولت و مردم و صنعت LSF میباشد. یعنی با دلایل متقن بر اساس توسعه پایدار و بهره برداری، LSF بهترین گزینه برای سیستم ساخت در بافت فرسودهاست. سوم، ساختمانهای اداری و مدارس و ساختمانهای عمومی میتوانند باز در یک انتظار برد– برد به این روش سپرده شوند.
چگونه کارفرمایان بتوانند مهندسین طراح و مجری ذیصلاح صنعتی سازی LSF را گزینش نمایند؟
گزینش متخصصین LSF از 4 طریق به راحتی امکان پذیر است؛ نخستین مولفه این است که از کسانی که از واژههایی مانند روش کانادایی یا نیوزلندی صحبت میکنند، پرهیز کنند. چون در LSF به هیچ وجه چنین روشهایی وجود ندارد و کسانی که از این اسامی استفاده میکنند منظورشان روشهایی است که اسامی مشخص دارند و آن اسامی هم به هیچ وجه به نیوزلند یا کانادا مربوط نمیشوند ولی چون افراد غیرمتخصص این اسامی را روی این روشها گذاشتهاند همچنان غیر متخصصین با به کار بردن این اسامی در حال بازار گردانی هستند که ورود این افراد به کار طراحی و ساخت LSF همواره به ضرر کارفرمایان بودهاست. ما هم این اسامی را عنوان نمیکنیم تا این بازشناسی متخصصین از جیب برهای بازار همچنان قابل تشخیص باشد. ما در بازرسی وزارت راه و شهرسازی نیز همچنان به برخورد با این افراد که کارشـــــان نوعی کلاه برداری است ادامه میدهیم.
دومین مؤلفه موضوع نرم افزار SAP 2000 میباشد. افراد غیرمتخصص با استفاده از نرم افزار SAP 2000 در حقیقت به نوعی سفسطه دست میزنند تا ناتوانیهای خود در طراحی LSF را با این نرم افزار پوشش دهند. کارفرمایان یا مهندسین کنترل در نظام مهندسی با دیدن فایل طراحی شده با این نرم افزار خود را توجیه میکنند که لابد طراحی درستی صورت گرفتهاست. اما حقیقت امر این است که نرم افزار SAP 2000 به هیچ وجه قادر به طراحی سازه های LSF نیست. دلیل بسیار محرز آن هم این است که دیتابیس این نرم افزار شامل آیین نامه AISI ویرایش 1969 است و شامل ویرایش 2001 و ویرایشهای بعدازآن برای تحلیل اتصالات و نیروهای جانبی نیست و باوجوداینکه آیین نامههای ACI و AISC و ASCE در این نرم افزار به طور مداوم به روزرسانی میشود، AISI هرگز به روزرسانی نشده و استانداردهای SSMA اصلا در دیتابیس آن وجود ندارد و دیتابیس این نرم افزار اصلا قابل ارتقا نیست.
سومین مؤلفه این شناخت استفاده از ورق فولادی با گرید استاندارد است. متأسفانه اغلب شرکتها به جز 4 شرکت از ورقهای غیراستاندارد برای ساخت استفاده میکنند. ورقهای مورداستفاده در LSF باید مطابق با استاندارد JIS 3302 SCG 230 برای ساختمانهای در حد یک طبقه و JIS 3302 SCG 340 برای ساختمانهای بالای یک طبقه باشند و پوشش ورقها درهرصورت نباید پایینتر از Z 180 باشد. ورقهای موجود در بازار اصلا سازهای نیستند و استانداردها را پاس نمیکنند. متأسفانه شرکتهای مدعی LSF برای افزایش سود خود اقدام به تهیه ورقهای غیر سازهای مینمایند. برای تشخیص این استانداردها کارفرمایان میتوانند ورق خود را یا به طور مستقیم از کارخانه هفت الماس سفارش دهند یا ورق خریداری شده را نمونه گیری کرده و برای آزمایش به آزمایشگاه رازی ارسال کنند.
چهارمین مؤلفه هم این است که مؤسسه تحقیقات و توسعه سازههای قاب فلزی سبک به طور رایگان نقشهها و محاسبات را کنترل میکند و کارفرمایان میتوانند برای کنترل محاسبات و نقشهها و یا بازرسی فنی پروژه خود با این مؤسسه تعامل برقرار نمایند.